کد مطلب:28447 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:126

نیرنگ های معاویه












2100.شرح نهج البلاغة- به نقل از قیس بن عرفجه-: وقتی عثمان به محاصره درآمد، مروان بن حَكَم، دو پیك برای رساندن خبر فرستاد، یكی به سوی شام و دیگری به یمن- كه در آن زمان، یعلی بن منیه بر آن حكم می راند- و با هریك از پیك ها نامه ای ارسال كرد كه در آن، نوشته شده بود:

بنی امیّه در میان مردم، مانند خالِ گوشتیِ سرخ اند كه مردم بر سر هر راهی به صحبت از آنان نشسته اند و آنان را در تیررس افترا و طعنه و عیبجویی قرار داده اند.

می دانید كه این حادثه برای عثمان پیش نیامد، جز به دلیل نارضایتی ای كه در پی این حادثه بود و من ترس آن دارم كه اگر او كشته شود، حكومت از بنی امیّه به اندازه ثریّا دور شود، چنانچه ما همچون پایه هایی استوار و محكم نباشیم و اگر این ستون های خانه سست شود، دیوارها فرو ریزد.

اِشكال عثمان این بود كه شام و یمن را طعمه شما دو نفر (معاویه و یعلی بن منیه) ساخت و شكّی نیست كه اگر برحذر نباشید، آنچه بر سر او آمد، بر سرِ شما نیز خواهد آمد.و امّا من برای هر مشورت خواهی یار و برای هر فریادخواهی یاور و برای هر فراخواننده ای اجابت كننده ام.فرصت ها را به انتظار می نشینم تا مانند یوزپلنگی كه غفلت شكار خود را دیده، [ از كمینگاه] بِجَهَم و اگر ترس خستگیِ نامه رسان و تباه شدن نوشته ها نبود، برایتان از كار عثمانْ شرحی می دادم، كه تا روز حادثه، بی تابی نكنید.پس در تحقّق آنچه بر آن گماشته شده اید، تلاش كنید و كارها باید این چنین باشد. إن شاء اللَّه!

وقتی این نامه به معاویه رسید، همگان را فراخواند و مانند كسی كه یاری می طلبد و فریادخواهی می كند، برایشان سخنرانی كرد.در همین هنگام، پیش از آن كه پاسخ نامه را بنویسد، نامه دیگر مروان با خبر كشته شدن عثمان رسید.

چون نامه به معاویه رسید، دستور داد مردم را جمع كنند.سپس برای آنان سخنرانی كرد، به گونه ای كه چشم ها را به گریه درآورد و دل ها را به تپش انداخت، آن چنان كه ناله ها بالا گرفت و شیون ها بلند شد، به طوری كه زنان نیز تصمیم گرفتند [ برای جنگ] سلاح برگیرند.آن گاه برای طلحة بن عبید اللَّه، زبیر بن عوّام، سعید بن عاص، عبد اللَّه بن عامر بن كُرَیز، ولید بن عُقْبه و یَعلَی بن مُنْیه نامه نوشت.

نامه [ معاویه به ] طلحه چنین بود:

امّا بعد؛ به راستی كه تو تنهاترینِ قریش در میان قریشیانی، با این كه سیمایی گشاده و دستی بخشنده و زبانی رسا داری. تو از نظر سابقه [ در اسلام]، همسان كسانی هستی كه از تو پیش افتاده اند و پنجمین بشارت داده شده به بهشتی. تو افتخار جنگ اُحد و فضیلت آن را با خود داری. پس- خدایت رحمت كند!- به سوی حكومتی بشتاب كه مردمْ آن را بر گردنت افكنده اند كه مجالی برای سر باز زدن از آن نیست و خداوند، از تو خشنود نخواهد شد، مگر با اقامه كردن آن.

از جانب من كارها استوار شده است.زبیر به خاطر فضیلت هایی كه داری، بر تو تقدّم ندارد؛ ولی هریك از شما پیش تازد، پیشواست و حكومت، از آنِ پیشتاز است. خداوند، تو را در مسیر هدایت شدگان قرار دهد و رشد انسان های موفّق را به تو بخشد.والسلام!

معاویه همچنین به زبیر نوشت:

امّا بعد؛ به راستی كه تو زبیر بن عوّام، فرزند ابو خدیجه ای و پسر عمّه پیامبر خدا و از همراهان او و هم تبار اویی. داماد ابو بكر و جنگاور مسلمانانی و تویی كه خونت را در راه خدا در مكّه به هنگام فریادگریِ شیطان بخشیدی. پیامبر خدا تو را برانگیخت و تو همچون اژدهایی كه شمشیر از نیام بركشیده، بیرون رفتی و مانند شتری كه او را باز دارند، لگدمال كردی. تمام اینها نشانه نیرومندی ایمان و یقین راستین است و پیامبر خدا نیز پیش از آن، بشارت بهشت بر تو داد و عمر، تو را یكی از برگزیدگان امّت [ برای خلافتْ] مقرّر داشت.

بدان- ای ابو عبد اللَّه!- كه مردم، مانند رَمه ای پراكنده در پی چوپان اند.پس- خدایت رحمت كند!- برای حفظ خون ها و پر كردن شكاف ها و اتّحاد كلمه و اصلاح میان مردم، پیش از وخیم شدن كارها و پراكندگی امّت، بشتاب؛ زیرا مردم بر لب پرتگاه قرار گرفته اند و اگر به آرامی جمع نشوند، زود است كه سقوط كنند.پس برای جمع كردن امّت، آماده شو و راهی به خشنودی پروردگار، برگزین.

كارها از طرف من برای تو و رفیقت استوار گشته است.هر كه زودتر جلو اُفتد، حكومت از آنِ اوست و پس از او، برای رفیقش. خداوند، تو را از پیشوایان هدایت و طالبان خیر و پرهیزگاری قرار دهد. والسلام![1].

2101.شرح نهج البلاغة: [ معاویه ] مردی از طایفه بنی عُمَیس را به همراه نامه ای نزد زبیر بن عوّام فرستاد و در نامه چنین بود:

به نام خداوند بخشنده مهربان.به بنده خدا زبیر، امیرمؤمنان، از معاویة بن ابی سفیان. درود بر تو! پس از حمد و سپاس خداوند؛ به درستی كه از شامیان برای تو بیعت خواستم و آنان اجابت كردند و چنان كه اسبان و شترانْ جمع می شوند، جمع شدند. به سوی كوفه و بصره بشتاب و [ مراقب باش] پسر ابو طالب بر تو پیشی نگیرد؛ زیرا پس از این دو شهر، چیزی نیست.

من برای طلحة بن عبید اللَّه، پس از تو بیعت گرفتم. خونخواهی عثمان را عَلَم كنید و مردم را بدان فرا خوانید و می باید شما دو نفر، جدّیت و آمادگی داشته باشید. خداوند، شما را پیروز گردانَد و بدخواه شما را خوار سازد!

وقتی این نامه به زبیر رسید، خشنود شد و طلحه را از آن آگاه كرد و برایش نامه را خواند. آن دو در خیرخواهی معاویه تردید نكردند و از این رو، به مخالفت با علی علیه السلام برخاستند.[2].

2102.امام علی علیه السلام- از سخنرانی اش درباره طلحه و زبیر، پیش از جنگ جمل-: شگفتا از همراهی آن دو با ابو بكر و عمر و ستم آنان بر من، با آن كه می دانند كه من كم تر از آن دو نیستم.و اگر بخواهم بگویم، می گویم. معاویه برای آنان از شام، نامه ای نوشت و آن دو را فریفت و آن دو نفر از من كتمان كردند و بیرون رفتند و برای بی خِرَدان چنین وا نمود كردند كه خونخواهی عثمان می كنند.[3]









    1. شرح نهج البلاغة: 233/10.
    2. شرح نهج البلاغة: 231/1.
    3. الجمل: 268، بحار الأنوار: 63/32، شرح نهج البلاغة: 310/1.